امروز رفتم نانوایی، نان سنگک بگیرم. آقایی که خمیر آماده میکرد اومده بیرون....دستش توی گوشش بعد از مغازه کناری آچار گرفته با موتورش ور رفته، وقتی خم شد توی جیب عقبش چاقو هم دیدم بعدش لباس مخصوص سفید و خمیری شدش هم کلی با موتور برخورد کرد....
خواستم بهش بگم این درست نیست....گفتم حتما مردم هم حمایت میکنن...نگاهی به مردم توی صف انداختم دیدم یکی دستش توی دماغشه، یکی.... به هر حال پشیمون شدمو رفتم یه نانوایی دیگه....
حالا امروز خودم هم خطا کردم و یه جا که دید نداشتم با سرعت از شیب پایین اومدم که نزدیک بود یه پیکان بخوره به من...شنیدم که به کنار دستیش گفت: نگاه کن ترا خدا...
قبلشم که یه پسر داشت به دختری که شلوار قرمز پاش بود التماس میکرد سوار ماشینش بشه که حتی با ایستادن من هم در دوقدمیش راضی نشد ولش کنه اما بالاخره دختر قبول نکرد....نزدیک کلانتری هم بودیم...اون پسره هم یه دوست پسر دیگه داشت.... اینا هم کتک میخوان....خدایی این غیرتو سراغ داره کسی؟
احیا شد وبلاگت.
فکر کنم تا چند روز نتونم نون بخورم. ولی کلا همه ی غذاهای رستوران هم ادم نمیدونه چجوری درست شدن.
این موضوع فیس بوک به جای شماره تل جالب بود،اخه تو ایران چند سال پیش ف.ی.ل.ت.ر بود فیس بوک.
خب تلویزیون یکبار نشون میداد بهداشت رفتن سرزده به یک رستوران درستو حسابی وقتی رفتن به آشپزخونه، از توی یخچال قارچ و مواد اولیه خیس یا کپک زده بیرون آوردن که چون سرخ شدنی بودن و با مخلفاتی چون سس سرو میشدن برای مصرف کننده مشخص نبود.
سر کوچه ما چند تا از این آشغال فروشی های نامدار هست....هات داگشون پنیری داره که مثل خمیر نان هست و قارچ هایی که چه عرض کنم، ساقه قارچ هستن... و سوسیس معمولی تند!!!
و دستهایی که نمیدونیم تمیزن یا نه....برای همین کدبانو یه چیز دیگست
نمیخوام حالتو بهم بزنم اما وقتی دبیرستانی بودم یه همکلاسی ادعای قلدری داشتم که برای دوستاش تعریف میکرد چون اغذیه ای (سندویچ فروشی) داشتن....خلاصه یه روز که پسری با دوست دخترش اومدن سندویچ بگیرن اون همکلاسی ما از پسره خوشش نیومده بود و یه کار زشت برای سفارش اون آقا انجام داده بود که حال بهم زنه اگر بگم...خب ایرانی هستیم خب
میگم شما خیلی نظر میدیا
میخوای نیام خب دیگه؟:دی
راستی حیف شد من که فیس بوک ندارم راه ارتباطیم با علاف های خیابون قطع هست پس تو ایران
مرسی، یعنی منم الف خیابون شدم؟!

پس چند تا نمونه از الافا رو ببیین، ببین شبه من هستن؟ :
من کلی فسیبوک دارم
فکر میکردم شما اقایی سر به زیری و اینا:دی
من سر به زیر هستم ولی خب نمیشه که عاشق نشم...امروز یه جا خوندم نقل قول کرده بود اگر کسیو دوست داری پس سعی کن که بدستش بیاری اما اگر نشد برو سراغ یکی دیگه.......راست هم میگه، منم اینجوری ام....دوبار عمیقا ضربه خوردم و بار سوم هم از تجربه گذشته آموختم و صبر کردم...
میدونی من خیلی بخشنده ام، من دخترا رو خیلی زیاد دوست دارم و همشون بدون تصور اینکه چه شکلی هستن توی قلبم هستن. راستش امروز با دوچرخه رفتم بیرون یه لحظه حواسم به دختری پرت شد که داشت از داروخانه بیرون میومد، خیلی نازنین بود بعد مردی یه جوری نگاهم میکرد و من رومو به جلو برگردوندم دیدم توی همون لحظه 20 سانتی متری نزدیکه بخورم به یه ماشین و این دومین باریه که نزدیکه توی این هفته به پیکان بخورم :))) اما من از پسش براومدم و اتفاقی نیافتاد :)