بهانه گیر

یکی ام که میدونه، همه دروغ ها رسوا میشه و جوانه ای بیرون میاد و زمین، زمین میشه

بهانه گیر

یکی ام که میدونه، همه دروغ ها رسوا میشه و جوانه ای بیرون میاد و زمین، زمین میشه

اونهایی که حتما خوشبخت اند.

امروز پس از مدت ها به این وبلاگ سر زدم. دیگه اون آدم سابق نیستم تا اندازه ای و خوندن مطالبم هم برای خودم خنده دار بود. گاهی موقع خوندنشون و خوندن کامنت های دوستان، دلگیر شدم چون حالا دیگه انقدر با هم نیستیم. بعضی هم وبلاگاشونو بسته ان و امیدوارم الان زندگی خوبی پر از شادی داشته باشن.

این وبلاگا گاهی احساسو بازی میدن، البته حقایقی هستن و یاد گذشته ها که به این مکتوبی بعد از سال ها جلوی روی آدمه، واقعا روح را تحت تاثیر قرار میدن. گاهی حتی میشینی و برای مطالب کسی که نمیشناسیش و سالهای دور گذشته مطلبی نوشته و الان دیگه ازش خبری نیست گریه میکنی.

رفتن، طبیعتی برای ما انسان هاست و امیدوارم همه ما با شادی بریم.

اگر این مطلب منو میخونید و حس منو دارید، ازتون میخوام به بدی یک موضوع فکر نکنید، خوبیهاشو ببینید. به امید خدا همه ما راه درستی بریم و پیشرفت بکنیم.

به س و موبلندم ... اخگر سلام میکنم و برای همشون آرزوی سلامتی و شادی دارم.


البته خواستم سایتمو هم معرفی کنم.

نظرات 3 + ارسال نظر
میخک دوشنبه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1393 ساعت 05:50 ب.ظ http://donyayeyekzan.blogsky.com/

سلام
ممنون از شما و حضورتون .راستش یادم نیومد شما رو .اون س و مو بلند کی و چیه؟

چرا مطالب من دلگیرتون کرد؟
شما تو وبلاگ شعرم رفتید یا همین میخک ؟

درود. یکم زمان و کارهام فشرده بود، شاید اشتباه کردم. چون از چند لینک دوستانم، شاید فقط دوتاشون از نظر دهندگان نبودن و من چون مطالبشونو دوست داشتم لینکشونو نگه داشتم پس احتمال اینکه منو بخاطر ندارید این باشه که شما جز اون دو هستید.
مطالب شما را نمیگم که دلگیر شدم، کلا...اینکه بعضیا دیگه نیستن یا آخرین حرفاشون مربوط به سالها پیشه، اینکه بعضی موقع ها آخرین حرفای یک بلاگر حرفای تلخی بوده و الان سالهاست که نیست، باعث میشه احساس بدی داشته باشم.
مثلا یک نفر وبلاگی به اسم oneday داشت...همیشه دلگیر بود و الان هم دیگه جاش خالیه...امیدوارم همشون تندرست باشن.
ببخشید اگر امروز با عجله و بی دقت نوشتم و باعث شدم فکر کنید من را میشناسید. البته شاید هم قبلا نظری گذاشته بودید...
به هر حال، پیروز باشید.

پروین چهارشنبه 17 اردیبهشت‌ماه سال 1393 ساعت 10:09 ب.ظ http://khosheyeparvin.persianblog.ir/

یکی ام که میدونه، همه دروغ ها رسوا میشه و جوانه ای بیرون میاد و زمین، زمین میشه


موافقم

ساغر پنج‌شنبه 25 آذر‌ماه سال 1395 ساعت 06:14 ب.ظ http://zemestoooon.blogsky.com

سلام . خوبییین؟
منم چند وقت پیش بعد از مدتها بود اومدم وبلاگم .خیلی کم وقت پیش میاد دیگه بیام.درگیری هام زیاد شده و زندگی خوبی دارم خدا رو شکر.
منم چند وقت پیش نوشته هامو میخوندم خندم میگرفت . حس نوجوانی داشتم الان 4 5 سال از اون روزا میگذره و خیلی دیدم نسبت به زندگی عوض شده و برخوردم نسبت به اتفاقات زندگیم بهتر شده .
خدا رو شکر همه چیز خوب و مرتبه.
امیدوارم شما هم زندگیتون پر از اتفاقات شاد باشه

آره درسته. هم خوب شده هم دردسرای واقعی تر. زمین میچرخه و ما بزرگ میشیم. خیلی ها ترجیح میدن گم بشن و کسیو نشناسن. ما اما فراموش نمیکنیم کودک بودیم، نوجوان و جوان شدیم، ما همونطور که تلخی ها رو به یاد داریم، خوشی ها رو هم به خاطر میسپاریم و رو به روی هم می ایستیم و به اخلاق پشت نمی کنیم. امیدوارم توی دنیای بزرگانه، شما هم همون کودکو حفظ کنید.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد